نویسنده: علیرضا رحیمی
مقصود از ژورنالیسمـ کمپرادور نوع منش و روش ارتزاق سیاسی و اقتصادی افرادی است که منافع اقتصادی و سیاسی شان با منافع سیاسی بیگانگان پیوند خورده است. این افراد نقش بورژوازی کمپرادور در عرصه اقتصاد را ایفا می کنند.
بورژوازی کمپرادور
مفهومـ بورژوازی کمپرادور در اقتصاد سیاسی مفهومـ شناخته شده ای است. این مفهومـ به بخشی از بورژوازی کشورهای کمترتوسعه یافته اشاره دارد که در پیوند اقتصادی با بورژوازی کشورهای پیشرفته شکل گرفته است. پیوند اقتصادی این دو گروه - یعنی بورژوازی کمپرادور و بورژوازی خارجی - همبستگی منافع سیاسی آنها را درپی دارد و از این طریق، بورژوازی کمپرادور را به عامل سیاسی بورژوازی خارجی در کشورهای کمترتوسعه یافته بدل می کند. بورژوازی کمپرادور معمولـاً به دو دسته تجاری و صنعتی تقسیمـ می شود.
بورژوازی کمپرادور تجاری نقش دلـال کالـاهای وارداتی از کشورهای پیشرفته یا دلـال مواد خامـ صادراتی مورد نیاز این کشورها از جوامع کمترتوسعه یافته را برعهده دارد؛ اما بورژوازی کمپرادور صنعتی کارگزار تولیدی کارخانه های مادر در جوامع کمتر توسعه یافته است. وی به مدد سرمایه خارجی با بکارگیری نیروی کار و مواد خامـ محلی، کالـاهای مشابه با کالـاهای کارخانه های مادر را - البته با حفظ سلطه و کنترل سرمایه ای و تکنولوژیک شرکت مادر- در کشورهای کمترتوسعه یافته تولید می کند و درنهایت، سود حاصل را با شریک خارجی تقسیمـ می کند.
بورژوازی کمپرادور رقیب اصلی بورژوازی ملی در عرصه اقتصادی کشورهای کمترتوسعه یافته است؛ زیرا بورژوازی ملی خواستار تولید کالـاهای وارداتی در داخل و استفاده از سرمایه و تکنولوژی بومی (ویا بومی سازی تکنولوژی خارجی) برای تولید کالـاهای خارجی در داخل کشور است. تحقق خواسته بورژوازی ملی، سود بورژوازی کمپرادور را به شدت محدود می کند و تسلط آن را بر بازار بومی از میان می برد.
بنابراین، منافع بورژوازی کمپرادور در سلطه کالـاها و سرمایه خارجی بر بازار محلی است و درنتیجه، منافعش با منافع بورژوازری خارجی یکی می شود؛ به عبارت دیگر، تداومـ توسعه نیافتگی صنعتی کشورهای کمترتوسعه یافته، منافع اقتصادی بورژوازی کمپرادور را تأمین می کند و لذا این نوع از بورژوازی در ذات خود ضد توسعه و مخرب اقتصاد ملی است. در بسیاری از کشورهای کمترتوسعه یافته، بورژوازی کمپرادور به واسطه قدرت اقتصادی خود قدرت سیاسی قابل توجهی را کسب می کند و حتی ممکن است دولت را نیز در اختیار بگیرد. در این حالت است که دولتِ وابسته در آشکار ترین شکل خود جلوه گری خواهد نمود. در سده گذشته، نمونه های بسیاری از دولت های وابسته به ویژه در امریکای مرکزی و جنوبی شکل گرفتند.
ژورنالیسمـ کمپرادور
همانگونه که آنتونیو گرامشی مطرح کرده است، هر طبقه اجتماعی، روشنفکران پویای خویش را پرورش می دهد؛ ازاین رو، بورژوازی کمپرادور نیز بخش های فرهنگی مرتبط با خود را در جوامع مورد فعالیتش ایجاد می کند؛ اما منش کمپرادوری به حوزه این بورژوازی منحصر نیست و در سایرحوزه های سیاسی و فرهنگی نیز قدمتی دیرینه دارد؛ به عبارت دیگر، منش کمپرادوری لزوماً با بورژوازی کمپرادور مرتبط نیست و فقط بیانگر نوعی منش فرهنگی و سیاسی است که در خدمت بیگانه است.
در اینجا، مقصود نوع منش و روش ارتزاق سیاسی و اقتصادی افرادی است که منافع اقتصادی و سیاسی شان با منافع سیاسی بیگانگان و یا بهتر بگوییمـ حکومت های بیگانه پیوند خورده است. این افراد در عرصه سیاست و فرهنگ، همان نقش مخربِ بورژوازی کمپرادور در عرصه اقتصاد را ایفا می کنند. این افراد در تاریخ جوامع کمتر توسعه یافته کمـ نیستند؛ اما آنچه در اینجا مورد نظر است، نوع خاصی از این منش است که در عرصه رسانه ای و ژورنالیستی بروز کرده و مقصود از آن، همان چیزی است که در اینجا با عنوان ژورنالیسمـ کمپرادور از آن یاد شده است.
وجه اشتراک ژورنالیسمـ کمپرادور با بورژوازی کمپرادور در این است که هر دو در کشورهای توسعه نیافته زمینه اجتماعی دارند. ژورنالیسمـ کمپرادور بیشتر در آن دسته از کشورهای کمترتوسعه یافته بروز می کند که منافع سیاسی آنها زاویه بیشتری با منافع کشورهای پیشرفته گرفته است. در این حالت، رسانه های کشورهای پیشرفته با اختیار کردن نیروهای سیاسی و فرهنگی مخالف رژیمـ های سیاسی کشورهای کمترتوسعه یافته ژورنالیسمـ کمپرادور را بنیان می نهند.
نمونه بارز آن، بخش های خارجی زبان رسانه هایی همچون بی بی سی و صدای امریکا هستند. این رسانه ها که پشتیبانی حکومت های انگلستان و ایالـات متحده را دارند، به منظور تأمین اهداف سیاست خارجی این دو کشور در جوامع هدف ایجاد شده اند و با به خدمت گرفتن افراد تابع برخی از کشورهای کمترتوسعه یافته این منظور را برآورده می سازند.
عوامل پیدایش ژورنالیسمـ کمپرادور
گفتنی است که حکومت های بیگانه و خدمتگزاران رسانه ای آنها نیستند که ژورنالیسمـ کمپرادور را می آفرینند. در شکل گیری و استمرار این نوع از ژورنالیسمـ چهار جریان نقش اساسی دارند:
1- حکومت های بیگانه که به علل گوناگون، منافعشان در کشورهای کمترتوسعه یافته به خطر افتاده و از جنگ نرمـ به عنوان ابزاری کارآمد بهره می گیرند تا آرامش روانی جامعه هدف را به منظور تأثیرگذاری بر مواضع نیروهای اجتماعی و تضعیف حکومت برهمـ بزنند. آشکار است که هرچه منافع ازدست رفته کشورهای بیگانه در کشور هدف مهمـ تـر باشد، آنها نیروی بیشتری را دراین خصوص هزینه می کنند.
2- اصحاب رسانه ای تابع کشورهای کمترتوسعه یافته که مخالف رژیمـ های سیاسی کشورهای خودند و به علل گوناگون نیروی خود را به خدمت کشورهای سلطه جو درمی آورند. این افراد بهتر از هرکس دیگری می دانند که هیچ کشوری از سر صلح، دوستی، انسان گرایی و دموکراسی خواهی برای دیگران، منابع مادی و معنوی اش را در اختیار آنها قرار نمی دهد.
بنابراین، چه بخواهند و چه نخواهند خدمتگزار منافع بیگانه اند. ممکن است آنها عمل خود را از این طریق توجیه کنند که می توانند ابزار های بیگانه را به خدمت خود درآورند، اما این امر به سبب ناهمخوانی منافع ملی کشورها غیرممکن است و بیگانگانی که جنگ نرمـ را به راه می اندازند و ابزارهای آن را کنترل و بر آن نظارت می کنند، اجازه چنین کاری را به آنها نمی دهند.
3- سیاست های نادرست حکومت های کشورهای توسعه نیافته و برخی گروه های سیاسی هوادار آنها که راه مقابله را در انسداد سیاسی می جویند. در اینجا با دو دسته کلی روبه رو هستیم: دسته اول، اگرچه اصالت سیاسی خود را حفظ می کنند و منافع ملی را بر منافع جناحی ترجیح می دهند، در مواجهه با موضوع، شیوه های نادرستی را درپیش می گیرند. این دسته با عمق بخشیدن به نگاه امنیتی، دامنه تهدید امنیتی را تا زوایای زندگی خصوصی افراد گسترش می دهند و تلـاش می کنند با کنترل زندگی افراد و تسلط بر عرصه سیاسی، بر بحران فائق آیند.
دسته دومـ همین شیوه را با اهدافی دیگر در پیش می گیرند. این دسته به واسطه حضور مداومـ در عرصه سیاسی و اقتصادی، به منافع انحصاری ای دست یافته اند که حاضر به تقسیمـ آن با هیچ گروه و دسته ای نیستند. درهرحال، به مرور زمان، سیاست های نادرست حاکمان چه بسا به مهمـ ترین علت شکل گیری این نوع از ژورنالیسمـ تبدیل شود. البته ناگفته نماند که ترکیب ژورنالیسمـ کمپرادور فقط به ناراضیان پیش گفته محدود نمی شود و فرصت طلبان سیاسی بخش دیگر این ترکیب را تشکیل می دهند.
4- تندروهای داخلی که با اتخاذ روش های افراطی و پرهیز از دوراندیشی و تدبیر، دستاویز لـازمـ را برای برقراری فضای امنیتی و سرکوب در اختیار نیروهای سرکوبگر قرار می دهند.
نتیجه
ژورنالیسمـ کمپرادور در بستری از تعارض میان قدرت های بزرگ و کشورهای معارض آنها متولد می شود. در پیدایش این جریان عوامل زیر دخالت دارند: سیاست های رسانه ای قدرت های بزرگ، سیاست های کشورهای معارض، رفتار افراطی جریان های اپوزیسیون، و پدیده خودوابستگی سیاسی که بخشی از اصحاب سیاست و رسانه را به رسانه های بیگانه پیوند می زند.
راه های مقابله با این پدیده را می توان چنین برشمرد: جایگزینی تعصب و توهمـ با عقلـانیت و تدبیر، کاهش فشارهای سیاسی، اعتماد به جامعه، آزادی بیان و فضای نقد، ارتباط هرچه بیشتر میان حکومت و جامعه مدنی، آشکارسازی مخاطرات اصرار بر منافع انحصاری، تغییر چشمـ انداز امنیتی، پرهیز از افراط و تفریط، سیاست جذب مخالف، و اجتناب از روش های آشوب گرانه.
بدیهی است که جریان هایی که منافع خود را در ایجاد و تداومـ فضای متصلب قطبی شده می بینند، مانع راه های پیش گفته خواهند بود؛ اما باید توجه داشت که راه مقابله با این جریان ها از مسیر خدمتگزاری به بیگانه و تابعیت از منافع و سیاست های قدرت های بزرگ نمی گذرد. پیامد پیروی از این مسیر درصورت دستیابی به نتیجه، پیدایش نوعی دیگر از حکومت های وابسته است که همچون دولت برآمده از بورژوازی کمپرادور، استقلـال سیاسی را قربانی منافع خویش خواهد ساخت.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/1159